امیرمحمدامیرمحمد، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 28 روز سن داره

▒▒ پسر طلا : امیرمحمد مامان ▒▒

فوق العاده شيطنت هاي جديد

بعله ديگه خودش ميره بالا حالي ميكنه  حالا ميخاد بياد پايين نميتونه جيغ ميزنه كه نجاتم بديد      روز پدر  عشق دختر شدن داره    اينم ول گردي هاش تو حياط كه حال ميكنه و دور ميزنه و با سايش بازي ميكنه و جوجه هاي كوچولوش كه بزرگ شدن            اداي مامانشو در مياره و ميره لباساي تميز و پهن ميكنه رو بند كوچولوش  اي خداااااااااا فقط خرابكاري ميكنه همين       خدا نكنه فيلم اكشن بده تيوي  يه دستش موبايل ميگيره يكي ديگه تفنگ  ...
24 تير 1392

غروبا كه ميشه اميرمحمد ميره به پارك محله

حالا واي واي  ماماني رو ميكشه  بدين صورتتتتتتت:       آخرشم خسته كوفته ميخوابه  اينجا بستني ميخوره ها چشاش بسته افتاده عكس بعدي رو گفتم خوابيده  البته لازم بذكره كه بستني رو ميندازه نونشو ميخوره اقاااااا كوشول ما   ...
24 تير 1392

ديده بوديد پسري رو كه :

بره نيمه شعبان جشن فقط دست بزنه ؟؟‌ اينكه تو 19 ماهگي جاروبرقي بكشه ؟؟  عمرا فك نكنم من ؟؟ در يخچال و وا كنه بگه ( آ آ‌ ) ميخوام يعني هندوانه  كه فك كنه آدم حتما بايد با چادر نماز بخونه بره ملافه بياره با مامانش نماز بخونه و هي بگه الواكفر   اينكه اينقد شرر شده باشه كه مثل و نمونه نداشته باشه و مثثثثث   ... خوابش ببره  اينكه باباش تو حياط قالش بزاره و فرار كنه اونم سرگرم 3چرخش بشه ؟؟؟   كه عشق موتور سواري باشه و بترسه و بازم سوار شه        ...
24 تير 1392

سفر به گنبد

بعد امتحاناي ماماني رفتيم به گنبد خونه عمه زهرا      و اونجا خيلي خوش گذشت رفتيم به قصر بادي ولي اميرمحمد خيلي ميترسيدش          و 18 خرداد بود كه پسر عموت كه اسمش عرشيا شده  توي 7 ماهگي و به طور دقيق در 32 هفتگي بر اثر جدا شدن جفت بدنيا اومد و فعلا تو دستگاهه و ما هنوز نديديمش  ريه اش هنوز تشكيل نشده و تو بيمارستاني يكي دو ماهي هست  اميدوارم زودتر حالش خوب بشه و بياد و بزرگ بشه و دوست تو بشه    ...
24 تير 1392

برگشت به خونه و 18 ماهگي اميرمحمد و واكسن دردناكش

واكسنش خيلي بد بود  تا 2 روز تب شديد داشتي  دستت پات و قطره بود  و ديگه تموم شد رفتتتتتتتتتتت تا 6 سالگي        وقتي از خواب پا ميشه صبحانه ميخوره      اينم لباس تابستونياش كه از گنبد خريديم          اينم اميرمحمد و علي كه به پارك بردمشون و اميرمحمد ول كن ماجرا نبود  تا 10 شب علافش بوديم         اميرمحمدم هست و براي خودش ميچرخه  تا آپ بعدي باي باي    ...
24 تير 1392
1